وبلاگِ خوشی : به بهانهٔ Another Round

من از دیدن فیلم Another Round خیلی لذت بردم. موضوع جالب؛ بازیگری‌های عالی؛ فیلم‌برداری و نورپردازی و موسیقی و صدا و احتمالا دیگر مسائل فنی که من ازشان سر در نمی‌آورم هم بی‌نقص بودند. طنزِ به اندازه، که تحمل فیلم را برای مخاطب کم حوصله، آسان کند و درامِ به اندازه که فیلم در اندازهٔ یک اثر معمولی نماند و با تاثیر احساسی، در یاد مخاطب بماند.

داستان فیلم در این مورد است که فیلسوفی گفته که به نظرش الکل در خون انسان، کمتر از حد طبیعی است! سخنی که به سختی می‌شود معنایی برای آن در نظر گرفت! ۴ معلم تلاش می‌کنند این حرف را به صورت عملی بسنجند. یعنی الکل خونشان را به حد طبیعی برسانند و ببینند چه تاثیری دارد.

[از این جا به بعد حاوی اسپویل است.]

هر چند که فیلمی نیست که با اسپویل شدن خراب شود. یعنی من خودم بار دوم هم که می‌دیدمش، به اندازهٔ بار اول از آن لذت بردم. حرف فیلم در مورد این است که ما زندگی را زیادی جدی می‌گیریم. کمی مستی برای زندگیِ طبیعی، لازم است.
و در انتقال این پیام به شدت موفق بود.

اما موضوع دیگری که نظر من را جلب کرد، تاثیر روابط در زندگی بود. این که رابطه داشتن، مسئولیت می‌آورد و آزادی آدم را محدود می‌کند.

nikolaj

آزادترین شخص در این جمع، تامی بود. کسی که تنها زندگی می‌کرد و مسئولیتی در قبال هیچ کس، غیر از سگ پیرش، نداشت. حتی از نظر شغلی هم، به عنوان یک مربی ورزش، نسبت به عملکردش حساسیت کمتری در مقایسه با دیگر معلم‌های مدرسه بود. در آخر هم تنها کسی که توانایی تحمل حدی از سرخوشی و لغزش را نداشت، او بود. دیگرانی که در بند روابط بودند، با آزادی کمتر، ثبات بیشتری داشتند و توانستند از مرحلهٔ سوم آزمایش هم جان سالم به در ببرند اما این انحراف از مسیر برای او زیادی بود.

کسی که تنها زندگی می‌کند، درست است که در گیر مسئولیت‌‌ها و محدودیت‌ها نیست، اما از تکیه کردن به دیگران هم محروم می‌شود. این فقط در مورد کمکِ مستقیم دیگران نیست. وجود دیگران در زندگی ما، تاثیری ذهنی و رفتاری هم در ما می‌گذارد.
برای مثال من اگر با خانواده‌ام زندگی کنم، ممکن است دیگر به راحتی نتوانم شب را بیرون بگذرانم. نه این که آن‌ها واقعا حرفی به من بزنند، وجودشان خط قرمزهایی در نگاه من ایجاد می‌کند.

free related
آزاد (کم مانده تا از صفحه بیافتد بیرون) وابسته

محدودیت و ثبات، با هم می‌آیند. هر دو یک چیزند. ما به آن چیز می‌گوییم رابطه.


در آخر، نکات زیر هم به ذهنم می‌آید که همه به نوعی تکرار همان حرف‌های بالا هستند:


نظر دهید.